“مادر، عشق بی پایان” نمایشنامه ای از رسول ملاقلی پور
فیلم سینمایی “میم مثل مادر”، که در سال ۸۵ ساخته شده است، به تهیه کنندگی منوچهر محمدی مروری دارد بر زندگی یک مادر به نام سپیده و فرزندش سعید. این فیلم بر اساس فیلمنامهای از رسول ملاقلیپور ساخته شده است و به موضوعاتی نظیر جنگ و اثرات آن بر زندگی مردم میپردازد. در نشست خبری درباره این فیلم، رسول ملاقلیپور اشاره کرده است که این فیلم برای نشان دادن شرایط بدی که زنان و کودکان از اثرات جنگ رنج میبرند، ساخته شده است. وی همچنین به اهمیت تاثیر فیلم بر مخاطبان و نقدهای علمی آدمهای باسواد اشاره کرده و بیان کرده که این نقدها برای او بسیار ارزشمند هستند. او با ابراز خوشحالی از دستگیری صدام حسین در فیلم به نمایش درآمده، بیان کرده که فیلم “میم مثل مادر” تلنگری است برای آگاهی افراد از اثرات وحشتناک جنگ بر زنان و کودکان. این فیلم، شرایط زندگی بسیار سخت زنانی را نشان میدهد که از اثرات شیمیایی در زمان جنگ رنج میبرند و به عنوان یک تلنگر برای آگاهی افراد از این موضوع ساخته شده است.
«میم مثل مادر» براساس فیلمنامهای از ملاقلی پور جلوی دوربین رفت و در خلاصه داستان آن امده است: «پزشکان دلیل وضعیت سعید ( علی شادمان) فرزند سپیده (که نقش آن را گلشیفته فراهانی ایفا میکند،) را ناشی از استشمام گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده میدانند. سهیل پدر سعید که نقش آن را حسین یاری ایفا میکند اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند.»رسول ملاقلیپور دربارهی شخصیت زن و مادر در فیلمش گفته بود: قبل از “میم مثل مادر” نیز برخی شخصیتها و داستانهای فیلمهایم دربارهی زنان بوده همچون “نجات یافتگان” و “هیوا” که هر دو این فیلمها نیز با موضوع جنگ ساخته شده بودند، اما اینکه به شدت درگیر موضوع بشوم و شخصیت اصلی فیلم یک زن باشد، در مجموعه کارهایم نبوده است.وی دربارهی این دیدگاه که مطرح میشود، “میم مثل مادر” قسمت دوم “نجات یافتگان” است، یادآور شده بود: میتوانیم به آن دید نگاه بکنیم که زن “نجات یافتگان” که در جنگ بود، حال پس از گذشت سالها تشکیل زندگی داده و میتواند دچار چنین مشکلات و عوارضی که سپیده به آنها دچار شده باشد.ملاقلیپور دربارهی تاثیری احساسی که فیلم برمخاطب میگذارد، تاکید کرده بود: قصد نداشتهام با احساس مخاطب بازی کنم. ولی به هرجهت موضوعی که در “میم مثل مادر” مطرح شد، قطعا مشخص بود بر مخاطب از لحاظ احساسی تاثیر میگذارد درعین حال فکر نمیکردم چنین تأثیری هم روی تماشاگر بگذارد. اواسط فیلمبرداری بود که بخشی از مونتاژ فیلم هم همزمان انجام شده بود وآقای منوچهرمحمدی – تهیه کننده فیلم- صحنههای را دیدند و به من گفتند فیتله را بده پایین، ممکن است اگر اینطوری بروی جلو، نتوانیم تماشاچی را کنترل کنیم. طبیعتا از نیمه فیلم به بعد، فیتله بیش از حد احساسی فیلم را دادم پایین، بنابراین اگر دست خودم بود، قطعا به مراتب فیلم احساسیتر از این در میآمد، چون رابطهی یک مادر و فرزند بود.این کارگردان سینمای ایران معتقد بود: من احتیاج دارم به این که اگر ادعا دارم فیلم تاثیرگذاری ساختم، ابتدا عکس العمل مخاطبان را در سالن سینما ببینیم و اینکه مخاطب خوشش میآید یا نه؟ بعد نقاط ضعف و قوت کار را بررسی بکنم. نمیتوانم بررسی نقاط قوت و ضعف فیلم خودم را واگذار کنم به افرادی که خود ورشکسته سینما هستند و بی آن که چراغی برای دیدن ضعفهای فیلم بیفروزند صرفا به نقد توهین آمیز بسنده می کنند.در شرایطی میتوانم نقاط ضعف و قدرت فیلم را دریابم که در کنار نظر تماشاگر، نقدهای علمی آدمهای باسواد و با دانش را هم بخوانم. طبیعتا در آن شرایط به یک جمع بندی خواهم رسید. زمانیکه “مزرعه پدری” اکران شد چون صاحب نداشت طبیعتا خوب اکران نشد و هرگز نتوانستم به یک جمع بندی برسیم که فیلم “مزرعه پدری” اشکالاتاش چند درصد از من و چند درصد از بازی ها یا موارد دیگر بود. به طوری کلی میتوانم بگویم مشکل آن فیلم از اکران بود البته نمیتوانم مدعی شوم فیلم بینقصی بود؛ چنان که معتقدم “میم مثل مادر” هم قطعا خالی از نقص نخواهد بود.او همچنین معتقد بود: فیلم “میم مثل مادر” یک فیلم تلخ و سیاه نیست، بلکه رنجنامه یک مادر است و تصورم این است که نمیتواند تاثیر منفی بر روی مخاطب داشته باشد.همچنین ملاقلیپور دربارهی صحنه بیرون کشیدن صدام از گودال که در فیلم میممثل مادر به آن اشاره شده است گفته بود:فرض کنید ۲۰ سال دیگر این فیلم برای نسلی دیگر میخواهد به نمایش درآید، باید بگویم در چه تاریخی این فیلم ساخته شده است و در عین حال برای من خیلی اهمیت داشت که در این فیلم عامل اصلی این جنایت را نشان بدهم گرچه کشورها و قدرتهای دیگر هم بودند ولی عامل اصلیاش صدام بوده است.من طبیعتا از دستگیری صدام به این شکل فضاحتبار خیلی خوشحال بودم و لازم دیدم در این فیلم هم به یک شکلی آن را نشان بدهم.او با اشاره به موضوع فیلم میم مثل مادر گفته بود: اگر دقت کنید در فیلم یک جایی سپیده میگوید، از جمعیت ۱۲ هزار نفری سردشت هشت هزار نفر آن روز شیمیایی شدند و از آن هشت هزار نفر طبیعتا نصف آنها خانمها بودند آیا میدانید آن ها بعد از شیمیایی شدن چه مشکلات اساسی دارند؟ آنها دچار مشکلات عجیب و غریب هستند. در حالیکه من معتقدم سپیده فیلم “میممثل مادر” آنچنان فقر ندارد و در تهران است حداقل یک دوستی دارد. حال اگر میخواستیم زندگی یکی از زنانی را که در سردشت قربانی این اتفاق شده است، تصویر کنیم مطمئنا غیرقابل تحملتر بود.زنان شیمیایی شهر سردشت چنان شرایط حادی دارند که زندگی سپیده برایشان هرگز دردناک تر از زندگی خودشان نخواهد بود. سپیده در تهران زندگی میکند وضعیت بدی ندارد اما آنها این شرایط را ندارند. آنجا طبیعتا احساسی نخواهند بود. این فیلم تلنگری است برای اینکه بدانیم زنهایی که آنجا هستند چه میکنند! بچههایی که در آنجا به دنیا میآیند هنوز شیمیایی میشوند در حالیکه در زمان جنگ اصلا نبوده اند؛ اما آلوده به گاز خردل به دنیا میآیند.
- نقدی متفاوت بر بدلکاری: خالق فیلم
- مسئله آسیب دیدگی دختر سعید راد برای ما هنوز مبهم است، درمان همچنان ادامه دارد
- نمایش «آتش سبز» در شهر پاریس: یک تجربه فراموش نشدنی
- تازههای جذاب برای علاقهمندان به سینما؛ رونق رو به رشد سعید راد
- «تمساح قاتل» با قیمت ٧ میلیارد تومان، به فروش رفت!
- آوای ابرها: حکایت کودکان بیحقوق غزه
- نوروزی پرفروش؛ فروش ۷۶ میلیارد تومانی در تاسوعای این نوروز
- کمدیها؛ رکورد بینظیر سینمای ایران با ۲۸ میلیون تماشاگر در ۲۳ سالگی
- کجایند مدیران سینمایی؟! آرزوی سلامتی برای ستاره سینما؛ سعید راد
- نمایش آنلاین فیلم “جنگل پرتقال” اثر فانشو