برخوردارترین نبردهای قرن بیستم: از جنگ جهانی دوم تا نبرد ایران و عراق
مهمترین جنگ های قرن بیستم شامل سری از جنگ ها و نبردهای بسیار مهم بوده است که تاثیرات آنها هنوز هم در سیاست جهانی قابل مشاهده است. یکی از مهمترین جنگ های این قرن، جنگ جهانی دوم بود که بین اتحاد جمهوری شوروی و آلمان نازی اتفاق افتاد. این جنگ نه تنها به ویرانیهای بسیاری انجامید بلکه تغییرات سیاسی و اجتماعی جهان را نیز به دنبال داشت.
همچنین، نبرد ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ بسیار مهم بود که نقطه عطفی در تاریخ این دو کشور بود. این نبرد با اهداف گستردهای از جمله تغییر تراز قدرت در خاورمیانه، منابع نفتی و مرزهای مشترک میان دو کشور انجام شد. تاثیرات این نبرد هنوز هم در داخل و خارج از این دو کشور قابل مشاهده است و تاثیر گذاری بسیار زیادی در سیاست منطقهای داشت.
بنابراین، مهمترین جنگ های قرن بیستم نه تنها تاثیراتی برای دسترسی به منابع طبیعی داشته است بلکه تغییرات سیاسی و اجتماعی جهان را نیز به همراه داشته است که هنوز هم به طور مستقیم یا غیرمستقیم در جریانات جهانی تاثیرگذار است.
در این مقاله، مهمترین جنگ های قرن بیستم را با توجه به وقایع تاریخی و تأثیرات گستردهای که بر جهان داشتند، به شما معرفی کنیم.
در طول قرن بیستم، جهان شاهد چندین جنگ بزرگ و تاثیرگذار بود. یکی از مهمترین جنگهای قرن بیستم، جنگ جهانی اول بود که به مدت چهار سال ادامه یافت. این جنگ، یکی از خونینترین و مخربترین جنگهای تاریخ بود و با ورود کشورهای بزرگی نظیر ایالات متحده، روسیه، و چین به عنوان بازیگران اصلی، تبدیل به یک جنگ جهانی شد.
در دهه ۱۹۴۰، جهان با جنگ جهانی دوم مواجه شد که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ ادامه یافت. این جنگ بزرگترین و ویرانگرترین جنگ تاریخ بود که بیشتر کشورهای جهان درگیرش شدند. نازیهای آلمان، ایتالیای فاشیستی در یک طرف این جنگ بودند و ژاپن بههمراه دیگر متفقین شامل ایالات متحده، شوروی، بریتانیا، و فرانسه در طرف دیگر آن حضور داشتند. این جنگ با استفاده از تکنولوژیهای نظامی پیشرفته و انجام عملیاتهای هوایی و دریایی گسترده، منجر به تغییرات فراگیری در نظام بینالمللی و ایجاد ساختاری جدید بر پایه قدرت دو قطبی (آمریکا و شوروی) شد.
بیشتر بخوانید:
۱۰ تا از احمقانه ترین جنگ های جهان
۱۰ تا از مهمترین جنگ های قرن بیستم
در ادامه این مقاله چند خطی در مورد مهمترین جنگ های قرن بیستم توضیح خواهیم داد تا بدانید که جهان پیش از آنکه بخواهد جنگ بین روسیه و اوکراین جنگ جهانی سوم را بهوجود بیاورد، چه دردسرهایی را پشت سر گذاشته است.
جنگ سرد
جنگ سرد، یکی از مهمترین جنگهای قرن بیستم بود که از اواسط دهه ۱۹۴۰ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت. این جنگ به عنوان یک تضاد سیاسی، نظامی و اقتصادی بین اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد جماهیر سوسیالیستی (به رهبری شوروی) در یک سو و ایالات متحده و ائتلافهای غربی در سوی دیگر شناخته میشود. هر دو طرف تلاش میکردند تا نفوذ خود را در نظام سیاسی و اقتصادی دیگر کشورها افزایش دهند و طرف مقابل تلاش میکرد جلوی این اتفاق را بگیرد.
در جریان جنگ سرد، رقابت بین ایالات متحده و شوروی به جنگ مستقیم کشیده نشد؛ بلکه در زمینههای دیپلماسی، فضای اقتصادی، فضای نظامی و حتی فضای کیهانی (آغاز دوران مسابقات فضایی) انجام شد. پایان جنگ سرد با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، به این معنا بود که ایدئولوژی سوسیالیسم در اروپا و قدرت شوروی به عنوان یک ابرقدرت منسوخ شده بود و این تنها ایالات متحده بود که به عنوان ابر قدرت باقی ماند. این رویداد تحولی اساسی در تاریخ قرن بیستم بود که به پایان جنگ سرد و سقوط بلاک شرقی منجر شد.
جنگ داخلی روسیه
جنگ داخلی روسیه یا جنگ های تروریستی در دهه ۱۹۹۰، یکی از مهمترین و پیچیدهترین وقایع در تاریخ معاصر روسیه بود. این دوران از حدود سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰، با ورود به ارتباطات تجاری و سیاسی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد.
یکی از شاخصترین وقایع این دوران، حملات چهارگانه به ساختمانهای مسکونی و دولتی در مسکو در اکتبر ۱۹۹۳ بود. این حملات بهدنبال عدم رضایت اجتماعی نسبت به رئیسجمهور وقت روسیه، بوریس یلتسین و توسط گروهی بهنام «پوتسیستا» صورت گرفت. این حوادث نشاندهنده تنشها و ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی در اوایل دهه ۱۹۹۰ بودند که در ادامه به تحولات بیشتری منجر شد. خطوط مقدم جنگ داخلی روسیه از مرزهای غربی تا سیبری را درنوردیده بود. ارتش سرخ علیرغم مواجه شدن با چالشهای داخلی و خارجی و همینطور شکستهای متعدد، اما در نهایت بهپیروزی رسید. امپراتوری روسیه سقوط کرد و اتحاد جماهیر شوروی جای آن را گرفت و تا پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ هم بر روسی فعلی حکومت میکرد.
جنگ داخلی روسیه در این دوران باعث تقویت گروههای مختلفی شد که از تناقضات اقتصادی و سیاسی کشور بهرهمند شده و تا زمانی که ولادیمیر پوتین به قدرت رسید و در سال ۲۰۰۰ رئیسجمهور شد، ادامه پیدا کرد. پوتین با اجرای سیاستهای داخلی سختگیرانهتر و بازسازی بخش نظامی و اقتصادی کشور، تا حد زیادی به کنترل تناقضات داخلی و مقابله با تهدیدهای امنیتی پاسخ داد.
جنگ داخلی اسپانیا
جنگ داخلی اسپانیا، که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ ادامه یافت، یکی از مهمترین جنگهای قرن بیستم بود؛ جنگی که تأثیر عظیمی بر اسپانیا و جهان، بهویژه در دهههای بعد داشت. این جنگ بهخاطر تداوم تناقض ایدئولوژیک و اجتماعی بین نیروهای جمهوریخواه و نیروهای فاشیستی فرانکو رخ داد. این اختلاف عقیده در سالهای پیش از شروع جنگ، بهشدت در پسزمینه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اسپانیا ریشه دوانده بود.
جنگ داخلی اسپانیا با حمایتهای خارجی نیز همراه بود. نیروهای آلمان نازی و ایتالیای فاشیستی پشت نیروهای دیکتاتوری ژنرال فرانکو ایستادند، در حالی که نیروهای جمهوریخواه از حمایت افسانهای شوروی و ترکیه بهرهمند میبردند. یکی از بخشهای دردناک این جنگ، بمباران گرنیکا است که در سال ۱۹۳۷ اتفاق افتاد. گرنیکا شهری در منطقه خودمختار باسک کشور اسپانیا است که در جنگ داخلی به خط مقدم جبهه مخالفان دیکتاتوری فرانکو تبدیل شده بود.
نیروی هوایی آلمان نازی و ایتالیای فاشیست که جزو متحدان دولت ملی اسپانیا بودند، با هماهنگی دیکتاتور فرانکو این شهر را بمباران کردند. پابلو پیکاسو، نقاش مطرح اسپانیایی هم با الهام گرفتن از این واقعه تاریخی، یک نقشی مشهور بهنام گرنیکا کشیده است. این جنگ به مدت ۳ سال ادامه داشت و یک میلیون نفر نیز در آن کشته شدند. تا سرانجام با پیروزی نیروهای فاشیستی، دیکتاتور فرانکو بر اسپانیا حاکم شد و حکومتش تا دهه ۱۹۷۰ ادامه پیدا کرد.
جنگ داخلی چین
جنگ داخلی چین در سالهای ١٩٢٧ تا ١٩۴٩، بین کمونیستها و ناسیونالیستها و در تلاش هر دو آنها برای رسیدن به قدرت رخ داد. تعداد زیادی از جمعیت چین درگیر این جنگ داخلی شد و مناطق مختلف کشور تحت تأثیر قرار گرفت.
در این میان شخصیتهای مهمی مثل مائو زدونگ و چنگ کای-شک نقش اساسی در تغییر سرنوشت چین ایفا کردند. در نهایت این جنگ با پیروزی چنگ کای-شک همراه شد تا او جمهوری خلق چین را تأسیس کند و برگ تازهای از تاریخ چین از آن دوران رقم بخورد.
جنگ کره از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ در شبهجزیره کره ادامه پیدا کرد. شعلههای این جنگ زمانی بالا گرفت که نیروهای کمونیست کره شمالی با حمایت اتحاد جماهیر شوروی و چین، به کره جنوبی حمله کردند. در آن سمت هم کره جنوبی از حمایت ملل متحد و ایالات متحده بهرهمند بود.
تقسیم سیاسی کره پس از اشغال ژاپن در جنگ جهانی دوم بهوجود آمد. بخش شمالی توسط شوروی و بخش جنوبی توسط ایالات متحده مورد حمایت بود. کیم ایلسونگ بهعنوان رهبر کره شمالی، بهدنبال یکپارچهسازی کل شبهجزیره و ایجاد یک حاکمیت سراسری کمونیستی بود. در حالی که کره جنوبی تحت رهبری سینگمان ری، بهدنبال حفظ استقلال بود.
جنگ با مشارکت قابل توجه نیروهای بینالمللی صورت گرفت و سازمان ملل متحد یک ائتلاف چندملیتی (که نیروهای ایالات متحده هم جزو آنها بودند) را تشکیل داد و برای حمایت از کره جنوبی اعزام کرد. در پاسخ این اقدام، چین نیز بهنفع کره شمالی مداخله کرد و شعلههای آتش نبرد را افزایش داد. نبردها سنگینی که طی این سالها انجام شد، یادآور جنگ جهانی اول بود.
سال ۱۹۵۳ با برقراری آتشبس، یک منطقه غیرنظامی در نزدیکی مرز اصلی این دو کره تشکیل شد تا تقسیم بین کره شمالی و کره جنوبی را تثبیت کند. با این حال، تاکنون هبچ توافق صلح رسمی بین دو کره امضا نشد و شبهجزیره کره تا به امروز تقسیم نشده باقی مانده است.
جنگ ۶ روزه
جنگ شش روزه، یک منازعه کوتاه اما تحولآفرین در خاورمیانه بود که از ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷، با مشارکت اسرائیل و کشورهای عرب همسایهاش رخ داد. تشدید تنشها به دلیل اختلافات اراضی، تنشهای سیاسی و تجمع نظامی در منطقه، منجر به آغاز این جنگ شد.
مصر تمام مسیرهای تنگه تیران را قطع کرد تا به طور موثر مسیر دسترسی اسرائیل به دریای سرخ را قطع کرد. علاوه بر این، لفاظیهای اعراب و تحرکات سربازان، احتمال یک درگیری گسترده و قریبالوقوع را تشدید کرده بود. اسرائیل در یک حمله پیشگیرانه، عملیات فوکوس را آغاز کرد و به هواپیماهای مصری حمله کرد که منجر به ایجاد آسیب قابل توجهی به نیروی هوایی مصر شد.
جنگ ایران و عراق
جنگ ایران و عراق، یکی از طولانیترین و خونینترین تقابلات قرن بیستم بود که از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ بین جمهوری اسلامی ایران و عراق (به رهبری صدام حسین) رخ داد. این جنگ ریشههای عمیقی در اختلافات سرزمینی، انزجارهای تاریخی و تفاوتهای ایدئولوژیکی داشت.
تنشها زمانی آغاز شد که حکومت عراق تحت رهبری صدام حسین در سپتامبر ۱۹۸۰ به ایران حمله کرد و سعی کرد از وضعیت ناپایدار ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سواستفاده کند. جنگ بهسرعت گسترش پیدا کرد و هر دو طرف بهسبک جنگ جهانی اول، نبردهای خندقی را با یکدیگر تجربه کردند. در طول ۸ سال دفاع مقدس، نیروهای عراقی بهطور گسرده از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند که باعث مرگ و بیماری عده زیادی از غیرنظامیان ایران شد.
کشورهای مختلفی ایران و عراق را در طول این جنگ حمایت میکردند. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی طی این ۸ سال تسلیحات زیادی را به عراق دادند و همیشه آن را حمایت میکردند. این جنگ در نهایت سال ۱۹۸۸ و با امضای یک پیمان آتش بس توسط سازمان ملل متحد به پایان رسید. جنگ ایران و عراق پیامدهای عمیقی برای هر دو کشور داشت. این منجر به زیانهای انسانی و اقتصادی عظیمی شد و تخمینها از تعداد جانباختگان، از صدها هزار نفر تا بیش از یک میلیون نفر متفاوت است.
جنگ ویتنام
جنگ ویتنام، یکی از مهمترین جنگهای قرن بیستم بود که از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ در جنوبشرق آسیا دائماً میان شمال و جنوب ویتنام با مشارکت قابل توجه کشورهای خارجی برگزار شد. این جنگ نقش بزرگی در تاریخ جهانی و تحولات جنبشهای ضدجنگ و جنبشهای مخالفت با جنگ داشت. تقابل ایدئولوژیکی بین کمونیستهای حاکم در شمال ویتنام و حکومت آنتیکمونیست در جنوب، به همراه مداخلات خارجی، جنگ را به یک صحنه پیچیده و بیپایان تبدیل کرد.
نیروهای کمونیست و ویت کنگ در طول این جنگ از تاکتیکهای چریکی استفاده میکردند. در سمتی دیگر، ایالات متحده که به کمک آنتیکمونیستها آمده بود، از بمباران شدید هوایی استفاده میکرد. این جنگ باعث نابود گسترده محیط زیست در این منطقه شد و شاهد استفاده از مواد شیمیایی مخربی مثل عامل نارنجی (Agent Orange) بودیم که ارتش آمریکا برای نابودی پناهگاههای داخل جنگل ویت کنگ، از این سم قوی استفاده میکرد.
با افزایش مخالفت عمومی با جنگ در ایالات متحده در اوایل دهه ۱۹۷۰، خروج تدریجی نیروهای آمریکایی آغاز شد. معاهده صلح پاریس در سال ۱۹۷۳ به پایان دخالت آمریکا انجامید و در نهایت منجر به آتشبس شد. با این حال، جنگ بین شمال و جنوب ویتنام ادامه یافت و در سال ۱۹۷۵ به سقوط سایگون منجر شد.
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ به مدت چهار سال ادامه یافت، یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین رخدادهای تاریخ قرن بیستم بود. این جنگ با پیچیدگی برخی عوامل سیاسی، نظامی و اقتصادی آغاز شد. یکی از علل اصلی شروع جنگ، تنشهای ناشی از سیاستهای امپراتوریها در اروپا بود. اولین تیر این جنگ در اثر تراکم نظامی، اتحادهای دوطرفه و پیوندهای دیپلماتیک شلیک شد و یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ را بهوجود آورد. کلانشهرها از جمله لندن، برلین و پاریس، محورهای اصلی این تنشها بودند.
جنگ جهانی اول با شکلگیری دو ائتلاف بزرگ متفقین و متحدین آغاز شد. ایالات متحده، روسیه، فرانسه و بریتانیا در یک سو و آلمان، اتریش-مجارستان، و ایتالیا در سوی مقابل بودند. همزمان با این جنگ، هر طرف دستاوردها و پیشرفتهای فناوری نظامی خودش از جمله سلاحهای شیمیایی، تانکها و هواپیماها را به رخ طرف مقابل میکشاندند. این جنگ با امضای تفاهمنامه ورساییلس در سال ۱۹۱۹ به پایان رسید و منجر به تغییرات فراگیری در نقشهای جهانی، ساختار قدرت و نقش کشورها شد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که اصلا نیازی به شکلگیری این جنگ غمانگیز نبود و لجاجت طرفهای مقابل باعث وقوع آن شد.
جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم، یکی از مهمترین و بزرگترین جنگهای قرن بیستم، از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ به طول انجامید و جهان را درگیر کشمکش بین دو ائتلاف بزرگ قرار داد: یک طرف جنگ ائتلاف متفقین (ایالات متحده، بریتانیا، شوروی و فرانسه) و در طرف مقابل محور متحدین (آلمان نازی، ایتالیا فاشیستی و ژاپن) قرار داشتند. جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان در سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد و بسیاری از نقاط جهان را درگیر خودش کرد.
نخبگان تکنولوژی نظامی با استفاده از اسلحههای پیشرفتهای همچون هواپیماهای جنگنده، تانکها و سلاحهای شیمیایی، یک دوره نوین جنگی را بهوجود آوردند. همچنین، این جنگ باعث جانباختن تعداد بسیار زیادی شد که تخمین زده میشود تا ۷۰ میلیون نفر برسد و بزرگترین نبردهای تاریخ از جمله نبرد سنتلو و سقوط بمبهای اتم روی هیروشیما را به همراه داشت.
پایان جنگ جهانی دوم با تسلیمنامه آلمان در مه ۱۹۴۵ و تسلیم ژاپن پس از بمباران اتمی هیروشیما در آگوست همان سال همراه شد. این جنگ به عنوان یکی از غیرقابل انکارترین رویدادهای تاریخ مدرن محسوب میشود که تأثیرات جاری آن، از تغییرات سیاسی و مرزهای جغرافیایی گرفته تا توسعههای فناورانه، در دهههای پساجنگ ادامه داشته است.