شهریورانه زندگی: تصویرسازی افراد جامعه در خیابان وال استریت
در برنامهی پانصد و شصت و هفتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، فیلم «وال استریت» به نمایش گذاشته شد. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور جواد طوسی و مهدی خرمدل برگزار شد. مهدی خرمدل در ابتدای این نشست درباره این فیلم و معانی آن صحبت کرد و اشاره کرد که عنوان «وال استریت» به عنوان نماد مالی آمریکا شناخته میشود. او همچنین اشاره کرد که الیور استون، کارگردان فیلم، با تجربهی کار بورسی شخصی تجربیات خود را در فیلم به کار گرفته است. خرمدل در نقد فیلم به ویژگیهای تکنیکی و صدای فیلم اشاره کرد و بیان کرد که فیلم به لحاظ صدا بسیار خوب صداگذاری شده است. او همچنین به موضوعات دیگری همچون استفاده از دوربین رو دستی و انتقال تنش موجود در معاملات بورس پرداخت. از طرفی، جواد طوسی در نشست به بحث پیرامون انتخاب فیلمهایی چون «وال استریت» برای برنامه اشاره کرد و به اهمیت ایجاد بستری برای جذب حداکثری مخاطبان در مورد انتقال مطالبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پرداخت. همچنین او به طور کلی به موضوعات اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران اشاره کرد. در مجموع، نقادان و حاضران در این برنامه، به تبادل نظر و بررسی فیلم «وال استریت» و ارتباط آن با جوامع مدرن پرداختند.
جواد طوسی نیز در ادامه این نشست گفت: همیشه عادت دارم که به بهانه موضوع محوری بحث، گریزی هم به فضای موجود جامعه خودمان بزنم. به هر دلیل در همین ماه اخیر، یک پروندهای بازتاب رسانهای پیدا کرد. باید پرسید چرا این پرونده مبتنی بر رئالیسم اجتماعی زمان خود بوده است؟ و چقدر مبتنی بر رعایت تاکتیکی یکسری از قواعد بازی است که برمبنای آن هر چند وقت یک بار، باید سوژهای در رسانهها مورد توجه قرار گیرد و این جامعه را تا اطلاع ثانوی، در تداوم التهابات پایانناپذیرش، معطوف آن موضوع روز کند؟ در شرایطی که پس از چهل و اندی سال، ما در این حوزه، مشکلات اساسی داریم و هر مدت یک بار، شخصی حقیقی یا حقوقی به یک پرونده جنجالی تبدیل میشود، چقدر این موضوع میتواند آسیبشناسی منطقی سیستم اقتصادی ما را در بر داشته باشد؟او افزود: در این شرایط این سوال مطرح میشود که چطور یک نظام حکومتی که در ابتدای امر، مبتنی بر مبانی ارزشی خود سنگ یکسری از شعارها چون عدالت اجتماعی، جامعه بیطبقه و… را بر سینه میزد و میخواست آنها را جامه عمل بپوشاند، به چنین وضعیتی رسیده است؟ با این همه هرکدام از گروهها، سازمانها و خود حوزه مقتدرانه این دوران، سعی کرد این جامعه بیطبقه توضیح منفرد خودش را داشته باشد. اما اگر بخواهیم فراتر از شعار و به صورت واقعی به ماجرا نگاه کنیم؛ ما هنوز نتوانستیم در چرخه عملی و اجرایی به یک نقطه مطلوب و ایدهال آرمانی، خودمان را سوق دهیم. فکر میکنم انتخاب فیلمهایی چون «وال استریت» برای این برنامه، میخواهد نگاهی همزمانه با جامعه داشته باشد که خیلی هم خوب است.این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: این سالن یک پاتق فرهنگی بوده که خروجیاش به آسیبشناسی و نگاه نقادانه متمایل است. آنچه که برای من تاسفبرانگیز است، حضور مخاطبان کم برای نقد و بررسی فیلمی است که موضوع آن موضوع معاصر دوران ماست. این به چه چیزی مربوط میشود؟ این انفعال و بیانگیزگی و استقبال نکردن در تریبونی که وجود دارد از کجاست؟ امیدوارم تمهیدی اعمال شود و ما بستری را ایجاد کنیم، که جذب حداکثری مخاطب را داشته باشیم تا افراد مختلف بتوانند از اینگونه آثار استفاده کنند.طوسی با طرح این پرسش که چرا وقتی قرار است اثری مورد نقد و بررسی قرار گیرد، با تعداد اندکی مخاطب مواجه میشویم؟ گفت: این موضوع به فضای عمومی جامعه ما مربوط بوده که در یک گسست تاریخی قرار گرفته است. اکنون این گسست به حوزه فرهنگ و هنر تسری پیدا کرده است. به صورتی که اکنون شاهدیم، مسائل دیگری در طبقه بندی جامعه ما در الویت قرار گرفته است. قشر متوسط، مطرحترین و مهمترین قشر جامعه ماست که روز به روز بیشتر رنگ میبازد و خودش را به اقشار فرودست نزدیکتر میکند. شما در روزمره آنها میبینید که بهقدری برای گذران زندگی و به دست آوردن حداقلهای معیشتی خود درگیر است که به قول معروف عاشقی را از یاد میبرد. البته من کاملا به آنها حق میدهم.او ادامه داد: با وجود همه دشواریها، ما خودمان باید تلاش کنیم تا این فضا را دو مرتبه سر ذوق بیاوریم تا محیطهایی از این دست، دوباره بتوانند آن شور و نشاطی که در گذشته آن را میدیدیم و شاهدش بودیم را به دست آورد و احیا شود. اگر این فضا مهیا شود، قطعا ما بهتر میتوانیم مطالبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را در یک همدلی و همراهی عمومی به سر منزل مقصود برسانیم.این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبتهایش درباره فیلم «وال استریت» گفت: الیور استون در این فیلم نیز، کماکان همان شناسنامه همیشگی فیلمسازی با عقبه خودش را دارد. او در شکل ظاهری اینطور نشان میدهد که فیلمساز منتقد به شرایط جامعه خود است و همواره نگاه نقادانهای به رویدادهای آن جغرافیا دارد. به عنوان مثال شما مدلی از پایانبندی که در فیلم «جِیاِفکِی» دارد را در اینجا نیز میبینید. در واقع او آدمهای جامعه خود را به شمایل نگاری مبدل میکند. این موارد فی نفسه، انگار رونمایی از جامعهای است که حتی در بطنش همچنان آشفتگی و دیوانگی افراطی وجود دارد.
- نقدی متفاوت بر بدلکاری: خالق فیلم
- مسئله آسیب دیدگی دختر سعید راد برای ما هنوز مبهم است، درمان همچنان ادامه دارد
- نمایش «آتش سبز» در شهر پاریس: یک تجربه فراموش نشدنی
- تازههای جذاب برای علاقهمندان به سینما؛ رونق رو به رشد سعید راد
- «تمساح قاتل» با قیمت ٧ میلیارد تومان، به فروش رفت!
- آوای ابرها: حکایت کودکان بیحقوق غزه
- نوروزی پرفروش؛ فروش ۷۶ میلیارد تومانی در تاسوعای این نوروز
- کمدیها؛ رکورد بینظیر سینمای ایران با ۲۸ میلیون تماشاگر در ۲۳ سالگی
- کجایند مدیران سینمایی؟! آرزوی سلامتی برای ستاره سینما؛ سعید راد
- نمایش آنلاین فیلم “جنگل پرتقال” اثر فانشو