مروری بر فصل دوم سریال هیلو – هالو: یک مرور جذاب از فصل دوم سریال هیلو – هالو
سریال هیلو یکی از محبوبترین و مورد انتظارترین سریالهای علمی-تخیلی است که برای تبدیل شدن به یکی از موفقترین تازههای این سبک سرگذشتها هشت قرن پیش جریان دارد. این سریال بر اساس سریال محبوب بازی ویدئویی هیلو ساخته شده است و برخلاف بسیاری از تلاشهای مشتقشده از بازی، این سریال به شدت مورد انتظار است.
فصل دوم این سریال با عنوان “نظامیان” آزاد شده است و به خوبی ادامه قسمت اول را دنبال کرده است. در این فصل، داستان کشتی UNSC و انجمن هلال به گفتگو با شخصیتهای محیطی ناآشنا میپردازد و رازهایی از جنگ دوران اولیه با موشکهای جهانی را آشکار میکند. همچنین، تصمیماتی که شخصیتها برای پیروزی در نبردهای آینده میگیرند نقش بسیار مهمی در فصل دوم این سریال دارند.
این فصل نشان میدهد که سازندگان سریال در ادامهی داستان، به واقعیت و اثرات جنگ و نبردهای فضایی پرداختهاند و این موضوع میتواند به افزایش جذابیت این سریال برای هواداران بازی و البته علاقهمندان به علمی-تخیلی کمک کند.
سریال هیلو – Halo دوباره بازگشته تا طرفداران سبک علمی تخیلی و فانتزی را با خود همراه کند. نظرات مختلفی درباره کیفیت روایی داستان در فصل دوم این اثر مطرح شده است.
تقریبا دو سال پیش بود که درگیری ده ساله برای ساخت اقتباس نمایشی از بازی ویدیویی فرنچایز به نام “هیلو” پایان یافت و پارامونت پلاس سرانجام سریال هیلو را تولید کرد. شمایل لایو اکشن از شخصیت محبوب Master Chief، سایر ابر سربازان اسپارتان تحت فرمان او و جنگ حماسی آنها در مقابل Covenant بیگانه به جای قدم زدن روی فرش قرمز جهانی به یک سرویس استریمینگ خانگی سپرده شد.
این برخورد با اقتباس از بازی ویدیویی محبوب کاربران در سرتاسر دنیا، بیشتر نوعی نقص برای معرفی سریال هیلو به نظر میرسید. این اقدام در جهت بی سر و صدا سپردن سریال هیلو به پارامونت پلاس که استودیو تحت تاثیر سیلیکون ولی است، بیش از هر چیز بلند پرواز نبودن و اهمیت دادن مسئولان و تصمیم گیرندگان تولید را نشان داد. در ادامه با گجتنیوز همراه شوید با دقیقتر به بررسی فصل دوم سریال هیلو بپردازیم.
نقدرو بررسی فصل دوم سریال هیلو
البته باید به کاستیهای خودمان هم به عنوان مخاطب اشاره کنیم؛ چون در اغلب مواقع دیدگاه نقادانه در برابر این نوع آثار اقتباسی از منبع محبوب قبلی داریم. بسیاری از این آثار نمایشی اقتباس شده از بازیهای ویدیویی خیلی خوب پرداخته شده و به دنیای واقعیت راه پیدا کردهاند.
وقتی فصل اول سریال هیلو به نمایش درآمد، فشار زیادی از سوی کاربران در جهان متحمل شده بود. کاربران انتظار داشتند Halo به منبع اصلی یعنی بازی ویدیویی کاملا وفادار بماند. از طرفی دیگر منتقدان شک داشتند که اصلا هیلو قادر باشد در انتظارها ظاهر شود و نتیجه نهایی هم تقریبا قابل پیش بینی بود.
پلات ترکیب بدی از روایتگری تصادفی و بی ترتیب بود که دید فراگیری نداشت و حتی به نظر میرسید قصد و نیتی هم برای ورود به دنیای منسوب به دنیای حلقهای (Ringworld) ندارد. حرکتها بی وزن و شلخته دیده میشدند و گویی ساخت آنها در روند ترجمه دقیق بازی ویدیویی به لایو اکشن نتوانسته بود موفق شود.
اما طرفداران بازی هیلو چطور؟ آنها به شدت از انحرافهای مجموعه تلویزیونی نسبت به بازی ویدیویی شکایت داشتند و به خصوص به تفاوت مستر چیف در سریال با بازی اشاره کردند. مستر چیف در خلال سریال به طور پیوسته کلاه جنگی خود را درمیآورد. مخاطبان معتقدند که نمایش کاراکتر کامل این نقش با چهره مشخص، اجازه نمیدهد سریال بر اساس شایستگی داستان مورد قضاوت قرار گیرد.
بعد از پایان فصل اول، امید کمی برای نجات فصل دوم از نظر مخاطبان باقی مانده بود. درواقع بخش کمی از منتقدان و تماشاگران بودند که امید داشتند تیم سازنده سریال هیلو این بار در فصل دوم از روند داستانی قبلی پیروی نکرده و همه چیز را از نو بر اساس بازی ویدیویی محبوب بسازند. در بخش عمدهای از بازاریابی و تور خبری، بازیگر اصلی سریال به نام پابلو شریبر و تهیه کننده/نویسنده جدید به نام دیوید وینر کنترل اوضاع را به منظور کاهش آسیب وارد شده در دست گرفتند.
این دو به بسیاری از انتقادها پاسخ داده و درباره فصل جدید تبلیغ کردند. مخصوصا در این نشستهای خبری با حضور تماشاگران هیلو اشاره شده بود که قرار است رویدادهای مبتنی بر بازی ویدیویی محبوب گیمرها در فصل دو به تصویر کشیده شود. آنها اصرار داشتند چنین روایتی در فصل دوم هیلو در پیش است و به تماشاگران وعده دادند فصل بعدی بر اساس خط داستانی بازی روایت خواهد شد. حتی گفته شده بود که کلاه جنگی مستر چیف دیگر برداشته نمیشود تا تصور کاربران مانند بازی پیش برود و تحت تاثیر چهره بازیگر قرار نگیرد.
از طرفی وقتی چهار قسمت اول از فصل دوم در اختیار رسانهها قرار گرفت، موج نا امیدی دوباره به راه افتاد. گویی همه چیز دوباره به فصل اول بازگشت و وعدههای سازندگان دود شدند و به هوا رفتند. حالا به نظر میرسد که نیروهای غیبی هم نمیتوانند به کمک سریال هیلو بیایند و تغییرات اساسی در خط داستانی آن ایجاد کنند.
مردی پنهان پشت کلاه جنگی
حرفهای زیادی هنوز درباره نا امید کننده بودن فصل دوم سریال هیلو داریم که در ادامه به آنها هم میپردازیم. فعلا عجله نکنید؛ اما این فضای تازه در اپیزودهای ابتدایی چه حال و هوایی دارند؟ شاید باورتان نشود که در این باره بگوییم بازگشتها امیدوارکننده هستند.
با یادآوری کوتاهی از تصمیمات غیر خلاقانه که سازندگان در فصل یک داشتند، مخصوصا باید به مرگ مستر چیف در اپیزود پایانی اشاره کنیم. ظاهرا او بعد از مرگ با نیروی هوش مصنوعی کورتانا دوباره احیا شده و حالا در اولین اپیزود فصل دوم میبینیم که شش ماه از آن جریانات گذشته است. اسپارتان ۱۱۷ و تیم همراهش ملقب به تیم نقرهای که فضای صمیمانه میان شخصیتهای کای (کیت کندی)، وناک (بنتلی کالو) و ریز (ناتاشا کولزاک) به خوبی نمایش داده شده، حالا با نیروهای کاوننت که بر کلونیهای خارجی چیره شده، درگیر شدهاند.
وینر و تیم کارگردانی شامل دبز پیترسون و کریگ زیسک و همچنین فیلمبردارش به نام کارل ساندبرگ به سرعت تصاویر بهتری از قابهای جنگی ارائه میدهند. در این تصاویر، جدال شخصیتها در نور کم دیده میشود تا احتمالا حس ناخوشایند تصویرسازی محیط پویا مانند مه و باران با جلوههای ویژه VFX را پنهان کند.
نور در تصاویر به شکل پیوسته کم و زیاد میشود و کارگردان سعی کرده با ایجاد حرکاتی در دوربین، زیبایی بصری بیشتری را برای تماشاگر خلق کند. پیش از این در فصل اول، برخی تصاویر از زاویه دید اسپارتان و درون کلاه جنگی او نمایش داده میشد که در اپیزود اول فصل دوم دیگر خبری از این نوع فیلمبرداری نیست. همه این جزئیات محیط و نور به کمک فیلمبرداری به نتیجه قابل قبولی رسیده است تا بتواند ضربههای مشت و تیراندازی میان اسپارتانها و بیگانههای کاوننت را باورپذیر بسازد.
از طرف دیگر نقطه دراماتیک اصلی در این فصل، دلیلی برای ایجاد مثبت نگری بیشتر است. مستر چیف و سایر اسپارتانها هنوز با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دست و پنجه نرم میکنند و از شدت جراحات وارده در نبرد قبلی ضعیفتر شدهاند. وظایف سادهای به منظور دور نگه داشتن از خط مقدم نبردها به اسپارتانها سپرده میشود و آنها به همین منظور احساس ناراحتی میکنند.
در این میان، جان به دلیل پایدار نبودن شرایط روانی از تیم اسپارتان کنار گذاشته شده و ریز هم گویی داستان جانبی مختصری در همین زمینه دارد. معرفی شخصیتهای تازه مانند افسر جاسوسی متخاصم به نام جیمز آکرسون با بازی جوزف مورگان توانمند و سرجوخه دریایی پرز با بازی کریستینا رودلو در فصل دوم دیده میشود. ظهور این دو شخصیت ظاهرا کلیدی نشانگر رشته داستانی جدیدی است که نشان میدهد قهرمانان اسپارتان وجود دارند تا فقط ماشین پروپاگاندای نظامی را تغذیه کنند.
یک تم جذاب دیگر در میان این رشتههای روایی وجود دارد که به لباس اسپارتانها مربوط میشود. در این فصل بیشتر به این موضع اشاره میشود که لباس مخصوص جنگی اسپارتانها به نام MJOLNIR دلیل اصلی تفاوت این جنگجویان با دیگران نیست! یکی از شخصیتها در ابتدای اپیزود اول میگوید همه مستر چیف را میشناسند، اما کسی هم با جان آشنایی دارد؟ این دو جمله به خوبی بیان میکنند که انسان درون آن لباس زره مانند اهمیت بیشتری نسبت به شخصیت جنگجوی اسپارتانش دارد.
قسمت چهارم سریال هیلو و دگرگونی کامل
وقتی به یکی از نقصهای غالب سریال هیلو در فصل اول نگاه میکنیم، میبینیم این موضوع همچنان در فصل دوم وجود دارد.
برخلاف تلاش نویسندگان در نگارش بهترین فیلمنامه (تیم نویسندگان شامل وینر، احمد گربا، ماریشا موکرجی و تام همینگز)، آنها نتوانستهاند میان تریلر اسلحه محور جنگی و بخش کمتر سرگرم کننده مبتنی بر تم داستانی تعادل مطلوبی ایجاد کنند. در فصل دوم فاصله زیادی میان روایت موجود در چهار قسمت ابتدایی با سایر اپیزودها وجود دارد.
اپیزود چهارم تحت عنوان Reach طوفانی وارد میشود و در روایتی مانند سریال بازی تاجوتخت، شاهد یک ساعت سکانسهای مبارزه هستیم. اپیزودهای ابتدایی فصل دوم از سریال هیلو بیشتر در فضای دفترها، راهروها و سایر اماکن نظامی حوصله سر بر میگذرد؛ اما اپیزود چهارم با سکانسهای پی در پی از نوع اکشن تماشاگر را غافلگیر میکند.
جیکوب کیز (دنی ساپانی) موسم به آکرسون دوباره در فصل دوم بازگشته و به خاطر ارتباطی که با ONI ( قوای جاسوسی نیروی دریایی) دارد باعث شده ارتباط با اسپارتانها پیچیده شود. تماشاگرها خوش شانس هستند که این مکالمههای فیلمبرداری شده با نما و نمای معکوس از اهمیت چندانی بهره نمیبرند. به ندرت میان فیلمبرداری واحد اصلی و واحد دوم تفاوت دیده میشود و احتمالا واحد دوم مسئولیت فیلمبرداری سکانسهای اکشن شبیه کارهای مارول استودیو را به عهده داشته است.
وقتی به اپیزود Reach میرسیم که قرار است نقش کلیدی در این فصل داشته باشد، متوجه میشویم که سازنده مقدمه خوبی را برای آماده کردن تماشاگر برنامه ریزی نکرده. طرفداران سریال هیلو به خوبی از اهمیت سقوط دومین سیاره مهم انسانی با خبر هستند. این رویداد تراژیک با اهمیت ویژهای که دارد میتواند سه داستان اقتباسی منحصر به فرد را در خط زمانی پیش از فصل دوم سریال هیلو به خودش اختصاص دهد.
از طرفی این رویداد به حدی کم اهمیت در فصل دوم هیلو تلقی شده که گویی در درجه حداقل دوم داستان قرار دارد. داستانکهای جانبی برجستهتر از این موضوع دیده میشوند که در میان آنها میتوانیم به وضعیت فعلی دکتر هالزی در تبعید و داستان شخصیت سورن اشاره کنیم که از اسپارتان به نوعی دزد فضایی تبدیل شده است. سقوط سیاره Reach به جای آنکه نقطه عطف و مرکز توجه واقع شود، مانند یک تابلوی راهنما از جلوی چشم تماشاگر عبور میکند.
یک شعار مهم در رمانهای فرنچایز هیلو وجود دارد که میگوید “اسپارتانها هرگز نمیمیرند” و در خلال هر نسخه جدید آن هم بارها بر آن تاکید شده است. از طرفی انتشار فصل دوم سریال نشان میدهد که مستر چیف یا حداقل نسخه هیلو این شخصیت ممکن است بالاخره کشته شود!
امتیازهای فصل دوم از سریال هیلو
هیلو بعد از انتشار ۴ اپیزود توانست امتیاز ۸۴% در راتن تومیتوز را حفظ کند که پیش از آن برای فصل اول به بیش از ۹۰% رسیده بود. بدین ترتیب افت امتیاز با انتشار فصل دوم به چشم میخورد؛ اما امتیاز ۸۴% همچنان فوق العاده است. سریال هیلو همچنین در IMDB امتیاز ۷٫۲ را کسب کرده.