بدترین اتومبیلهای قرن ۲۱ – نخبههای خودروها
: اینها بدترین خودروهای قرن ۲۱ هستند
در دنیای امروز، بازار خودروها پر از انواع مدل و برند مختلفی است. اما برخی از خودروها به دلیل مشکلات فنی، ایمنی ضعیف یا عیب های طراحی، به عنوان بدترین خودروهای قرن ۲۱ شناخته می شوند.
این بدترین خودروها ممکن است دارای موتورهای نامناسب یا قطعات پلاستیکی کم کیفیت باشند که موجب عمر کوتاه و احتمال ایجاد خطر برای سلامتی سواران می شوند. همچنین، این خودروها ممکن است دارای سیستم های ایمنی مناسبی نباشند که در صورت وقوع حادثه، احتمال بروز صدمات جدی را افزایش دهند.
برخی از این خودروها همچنین دارای طراحی نامناسبی هستند که موجب کارایی ضعیف، مصرف سوخت بالا و عدم راحتی سواران می شود.
بنابراین، انتخاب یک خودرو با کیفیت و ایمن بسیار حائز اهمیت است و باید به دقت از مزایا و معایب هر خودرو آگاه شد تا از خرید احتمالی خود، پشیمان نشوید.
۱۴ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۵۸
با اینکه تا حالا لیستهای زیادی از بدترین خودروهای تاریخ را دیدیم، اما این بار میخواهیم به بدترین خودروهای قرن ۲۱ بپردازیم که از سال ۲۰۰۰ به بعد تولید شدهاند.
اینکه بخواهیم بدترین خودروها را انتخاب کنیم بستگی به سلیقه و ملاکهای هر کدام از ما دارد؛ اما باز هم اگر کل تاریخچه خودروسازی را نگاه کنیم بعضی مدلها وجود دارند که با هر ملاک و سلیقهای در لیست بدترینها قرار میگیرند. فورد پینتو بهخاطر آتشسوزیهای زیاد، پونتیاک آزتک بهخاطر طراحی زشت یا حتی ترابانت ساخت اروپای شرقی از جمله این خودروها هستند. بنابراین تهیه چنین لیستی کار آسانی بهنظر میرسد.
همچنین بخوانید:
بدترین خودروهای قرن ۲۱ را بشناسید
در اینجا اما میخواهیم به تاریخ مدرن خودروسازی نگاهی بندازیم و بدترین خودروهای دو دهه اخیر یعنی قرن ۲۱ و از سال ۲۰۰۰ به بعد را انتخاب کنیم.
کرایسلر کراسفایر
وقتی که بازار طراحی های رترو خیلی داغ بود، کرایسلر کراسفایر تولید شد. این ماشین با پیشرانه V6، بدنه کوپه و دیفرانسیل عقب، روی کاغذ مشخصات بدی نداشت؛ ولی کراسفایر روی پلتفرم قدیمی مرسدس SLK ساخته شده بود و از پیشرانه ۳٫۲ لیتری تنفس طبیعی سنگین مرسدس فقط با قدرت ۲۱۵ اسب بخار استفاده میکرد و به همین دلیل رسیدن به حداکثر سرعت ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت برای این خودروی کوپه، خیلی طول میکشید. داخل خودرو هم با پلاستیک بیکفیت ساخته شده بود که کرایسلر با استفاده از رنگ نقرهای تلاش داشت این پلاستیک را شبیه به آهن کند. اما این رنگ نیز به مرور زمان پاک میشد.
دوج کالیبر
کالیبر قابلیت این را داشت که خودروی معرکهای باشد. این خودرو یک هاچبک سابکامپکت بود که دوج با الهام از ماسلکارهای خود چهره جذابی به این خودرو بخشیده بود. این خودرو بهخاطر ظاهر خود شبیه خودروهای خانوادگی بود که میتوانست وارد پیست درگ شود. زیر کاپوت کالیبر، اما یک پیشرانه ۲ لیتری چهار سیلندر تنفس طبیعی خیلی ضعیف با قدرت تنها ۱۵۸ اسب بخار قرار داشت.
گیربکس CTV هم که در تیپهای بالاتر وجود داشت، به هیچ وجه از هماهنگی خوبی با این موتور برخوردار نبود. دوج بعدها تلاش کرد در نسخه SRT4 با پیشرانه چهار سیلندر توربو این مشکل را حل کند؛ ولی زمانی که ۳۰۰ اسب بخار قدرت به چرخ های جلو فرستاده میشد بهخاطر تاثیر گشتاور روی فرمان، خودرو به هر سمتی که دلش میخواست حرکت میکرد.
هامر H2
پس از معروف شدن هاموی نظامی در جنگ خلیج فارس، شرکت AM جنرال تیراژ غیر نظامی آن را با نام هامر H1 تولید کرد. بعد از آن در سال ۱۹۹۹، جنرال موتور این برند را خریداری کرد و الگوی جدید H2 را توسعه داد. منتها این اتومبیل هر چند از سیستم چهار چرخ محرک با جعبه دنده کمکی و قفل دیفرانسیل عقب بهره میبرد، ولی بهسبب بهرهگیری از پلتفرم GMT820 شورلت تاهو، در مسیرهای برونجادهای و آفرود ضعیف عمل میکرد.
نیروی ۳۲۵ اسب بخار در موتور ۶ لیتری V8، برای اندازهی ۳ تنی H2 کفایت نمیکرد و وقتی جنرال موتورز در سال ۲۰۰۸ موتور قویتر ۶٫۲ لیتری ۳۹۳ اسب بخاری را عرضه کرد، مصرف سوخت ترکیبی این خودرو به ۲۳ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر رسید.
هماکنون نیز بهنظر میرسد جنرال موتورز با عرضه هامر الکتریکی جدید ۴٫۵ تنی، سابقه شکست خود را منحصرا بدون موتور V8 تکرار کرده است.
میباخ ۵۷ و ۶۲
بعد از اینکه شرکت BMW، رولزرویس را خریداری و نسل جدید فانتوم را در سال ۲۰۰۳ تولید کرد، مرسدس بنز هم تصمیم گرفت میباخ را بهعنوان برند جداگانه برای رقابت با فانتوم احیا کند. این سدان فوق لوکس در دو نسخه کوتاه به اسم ۵۷ و نسخه کشیده با نام ۶۲ عرضه شد. هر دو این خودروها به یک پیشرانه ۶ لیتری V12 تویین توربو با قدرت ۵۵۰ تا ۶۰۰ اسب بخار مجهز بودند.
این سدانها شتاب زیاد و کابین خیلی لوکس و زیبا داشتند، ولی نمیتوانستند چیزی که زیر این پوسته وجود داشت را مخفی کنند. درحالی که فانتوم یک ماشین لوکس و اختصاصی بود، در واقع میباخ فقط یک S کلاس کشیده محسوب میشد و بهخاطر استفاده از قطعات مشترک نمیتوانست قیمت دو برابری خود را نسبت به S کلاس توجیح کند. به همین علت بود که در آخر برند میباخ تعطیل شد.
اسمارت فورتو
استفاده از خودروی اسمارت فورتو با جثهی کوچک و پیشرانه سه سیلندر توربو، بهمنظور استفاده در شهرهای پر ازدحام که مکان برای پارک کردن کم است، پیشنهاد خوبی محسوب میشود. ولی هنگامی که عازم اتوبان میشوید و سعی میکنید به بیشترین سرعت این اتومبیل برسید، اسمارت فورتو توان و نیروی کافی را ندارد و از کار میافتد.
رانندگی کردن با اسمارت فورتو در کشوری مانند آمریکا که پرفروشترین اتومبیل در آن فورد سری F است، بسیار هولناک بود. زیرا بدنهی نحیف و کوچک این خودرو که از فرآوردههای پلیمری ساخته شده بههیچوجه از سرنشینان محافظت نمیکرد و سپر عقب خودرو تنها چند سانتیمتر با کمر سرنشینان فاصله داشت.
از طرفی فرمانپذیری اسمارت فورتو نیز وضع خوبی نداشت. بهسبب کمفرمانی این خودرو، رانندگی با آن بسیار مشقتبار بود؛ بهطوریکه راننده تمام تلاشش را برای چرخاندن فرمان میکرد، اما اتومبیل همچنان در مسیر مستقیم حرکت میکرد.
فورد اکو اسپرت
فورد اکواسپرت نخستین بار در سال ۲۰۱۲ در بازارهای ممتاز مانند استرالیا، هند و آفریقای جنوبی عرضه شد و بهسبب موفقیت برجسته در بازار، شرکت فورد تلاش کرد از سال ۲۰۱۶ آن را در آمریکا نیز ارائه دهد.
منتها اکواسپرت اشکالاتی داشت و قادر نبود بهآسانی به واجبات بازار آمریکا مانند دوربین دنده عقب خودرو، کنترل کشش و کنترل پایداری مجهز شود. کابین اتومبیل مملو از فرآوردههای پلیمری و پلاستیکی خشک بود. با اینکه شرکت فورد برای دلنشین کردن اتومبیل از رنگ نارنجی استفاده کرده بود، ولی همچنان طراحی این خودرو قدیمی بهنظر میرسید. زیر کاپوت اتومبیل نیز تنها یک موتور ۲ لیتری تنفس طبیعی با قدرت ۱۶۶ اسب بخار وجود داشت.
استون مارتین سیگنت
دلیل اینکه استون مارتین سیگنت ساخته شد قوانین آلایندگی اروپا بود. بر اساس این قوانین، میانگین آلایندگیهای تمام خودروهای یک شرکت نباید از حد مشخصتری بیشتر میشد و از آنجایی که آستون مارتین در آن دوره فقط از موتورهای V8 و V12 برای مدلهایش استفاده میکرد نمیتوانست این قانون را رعایت کند. به همین دلیل استون مارتین بهجای ساخت یک ماشین جدید برای رعایت قانون، از تویوتا IQ استفاده کرد. استون مارتین به این خودرو لوگو و جلوپنجره خود را اضافه کرد و با کمی تغییرات در کابین خودرو، آن را با ۳ برابر قیمت به بازار عرضه کرد.
سیتروئن C3 پلوریل
C3 پلوریل زمانی ساخته شد که مدیران سیتروئن بدون هیچ دلیل مشخصی تصمیم گرفتند که سه خودرو را با همدیگر ترکیب کرده و پلوریل را بسازند. این ایده شاید در نگاه اول جالب بهنظر برسد، اما پلوریل مشکلات زیادی داشت. جدا کردن ریلهای سقف این ماشین کار خیلی سختی بود و وقتی که برداشته میشدند درون خودرو جایی برای نگهداری آنها وجود نداشت.
با خواباندن صندلیهای عقب و باز کردن در پشتی میشد پلوریل را تبدیل به یک وانت کوچک کرد؛ ولی این کار از لحاظ قانونی مشکل داشت، چرا که پلاک عقب پوشیده میشد. جدای از این، رانندگی با سیتروئن C3 پلوریل خستهکننده و کابین ماشین تنگ و بیکیفیت بود.
سوزوکی جیمنی
نسل سوم سوزوکی جیمنی که اواخر سال ۱۹۹۸ معرفی شد، در آفرود توانايیهای خوبی داشت؛ اما این ماشین مشکلاتی هم داشت که کمتر به این مشکلات اشاره شده است. جیمنی بسیار کند بود و هندلینگ خوبی نداشت. نسل سوم این ماشین در ابتدا با یک موتور سه سیلندر ۶۶۰ سیسی و بعدها با موتور چهار سیلندر ۱٫۳ لیتری تنفس طبیعی عرضه شد. رسیدن به سرعت صد کیلومتر بر ساعت با این خودروی ضعیف بسیار دشوار بود.
جیپ کامپس نسل اول
جیپ در گذشته چند ماشین فوقالعاده بد ساخته که بدترین مورد آن و یکی از بدترین خودروهای قرن ۲۱، نسل اول کامپس بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ است. این ماشین برای جلب توجه خریداران جوان طراحی شده بود؛ اما بیشتر این خریداران را از برند جیپ بیزار کرد. اولین مشکل گیربکس CVT بود که در آن زمان در روزهای ابتدایی پیشرفت و استفاده قرار داشت. استفاده از این گیربکس در کامپس موجب تولید صدای غیر قابل تحملی میشد. برای شتابگیری باید پدال گاز را تا آخر فشار میدادید که در این حالت، مصرف سوخت افزایش پیدا میکرد.
بهخاطر همین، خریداران کامپس ماشینی میخریدند که رانندگی وحشتناکی داشت و بهوعده کاهش مصرف سوختی که در مورد گیربکس CVT داده میشد هم عمل نمیکرد. جدای از این، کابین این خودرو هم افتضاح بود. بههمین دلایل کامپس بهجای جذب خریداران جوان، آنها را به سمت هوندا CR-V و تویوتا سوق داد.