وارث تاریخچه سینما، لین هجینیان، به وداع گفت
«لین هجینیان»، شاعر شعر زبان، که به تازگی درگذشت، یکی از بنیانگذاران جنبش شعر زبان در دهه ۱۹۷۰ بود. او تأثیرگذاری قابل توجه در دنیای شعر تجربی و آوانگارد داشت. کارهای او، اغلب با تکنیکهای زبانی پیچیده، پر از نظریههای اجتماعی و سیاسی بود. با وفات هجینیان، محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی، یادداشتی با عنوان «نوشتن آیا بازپس گرفتن است؟» منتشر کرد. او همچنین با شاعران معاصر همکاری کرد و آثار گوناگونی ارائه کرد، از جمله شعرهای زیبا و آوانگاردی مانند «خانهای که نام آن با حرکت تولید میشود» و «وهم دنبالنشده». هجینیان در زندگینامه و شعرهایش از تکنیکهای بیانی غیرمعمول استفاده کرده و با روشهای جدید خوانشی مقاوم و الزامآور ارائه داد. از دهه ۱۹۷۰ تا زمان درگذشتش، هجینیان به عنوان یکی از شاعران پیشتاز شعر زبان شناخته میشد و آثارش هنوز هم به عنوان نمونههای برجسته از شعر تجربی مورد توجه قرار میگیرند.
۱۹:۴۴لین هجینیان» شاعر شعر زبان که به تازگی درگذشت، یکی از بنیانگذاران جنبش شعر زبان در دهه ۱۹۷۰ و نیرویی تأثیرگذار در دنیای شعر تجربی و آوانگارد بود.محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی در پی درگذشت لین هجینیان، شاعر شعر زبان یادداشتی را با عنوان «نوشتن آیا بازپس گرفتن است؟» در اختیار ایسنا قرار داده است. در متن این یادداشت میخوانیم:«کجا میروم یا با اطمینان به کجا میخواهم برومانگیزهای برای پیشبرد نثریا نسخهای یقینی از خودم که نمیدانمجایی که یکی میرود اما به هر حال میرود شاید سفر«لین هجینیان» شاعر شعر زبان ۵ اسفندماه درگذشت. او یکی از بنیانگذاران جنبش شعر زبان در دهه ۱۹۷۰ و نیرویی تأثیرگذار در دنیای شعر تجربی و آوانگارد بود. ویژگی شعر او حضور تغزلی غیرمعمول و درگیری توصیفی با امور روزمره است. هجینیان نویسنده مجموعههای شعر بسیاری است، از جمله: «زندگی من» و «زندگی من در دهه نود» (۲۰۱۳)، کتاب هزار چشم (۲۰۱۲)، سرنوشت ساز (۲۰۰۳)، زندگی من (عرشه سوزان، ۱۹۸۰). هجینیان که اهل کالیفرنیا بود، در بخش انگلیسی دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس میکرد.همچون بسیاری از زباننویسیها، آثار هجینیان شعری را به نمایش میگذارد که از لحاظ نظری در مقایسه با شعر مرسوم، پیچیده است. در حالی که نوشتن «شعر زبان» از نظر سبکی متنوع است و حرکتی است که به سختی قابل تقلیل به یک سبک خاص است، اکثر شاعران این گروه به نوشتن در اشکال نامرسوم و اغلب غیرروایی ممارست دارند. نوشتن شعر زبان عملی است جامعهمحور و اغلب سیاست مترقی و نظریه اجتماعی را موضوع خود قرار میدهد. برای مثال، کار هجینیان متعهد به بررسی پیامدهای سیاسی روشهایی است که معمولاً در شعر زبان به کار گرفته میشود. با این حال، آثار او با شعر سنتی، هویتبخش و سیاسی اکثر نویسندگان چپ به همان اندازه که با شاعران جریان اصلی تفاوت دارد، متفاوت است. باید دید پیشگیری از این جمله فیلسوف زبان «لودویگ ویتگنشتاین» که میگوید؛ «مرزهای زبان من مرزهای جهان من است» آسانتر است یا بهکارگیری نظریه «آشناییزدایی» ویکتور اشکلوفسکی:یک غریبه یک مناسبت میسازددریای نقرهای کثیف، بزرگی تو کشتیهایی را حمل میکند که ظهر در علفها ایستادهاندببینید، من پلیس گرفتم – یا آنها مرا گرفتندخاطرهنویس، غشوین از هرج و مرج میگوید رویاهاغربت روشن استدر هوای سنگین، در پایین باد نامتعادل، بر فراز پلکانهای غبارآلود(از شعر وهم دنبالنشده)
اگرچه شعر زبان، ضد اعتراف و ضد واقعگرایی است، اما آثار هجینیان این شیوهها را رد نمیکند. او در «رمان» طولانی زندگی من (۲۰۰۲) و اوکساتا (۱۹۹۱) از تجربیات شخصی استفاده میکند و این آثار به نحو بارزی زندگینامهای هستند.هجینیان در آثارش اجراهای زبانی را جایگزین روشهای بیانی برای بازنمایی امر اعترافی یا امر واقعی میکند. کار او که مکرراً به زندگینامه مربوط میشود، به بررسی رابطه بین شیوههای نوشتاری جایگزین و ذهنیتی میپردازد که اغلب این ژانرها را مبهم میکند. نحوه جایگزینیای که هجینیان بیشتر از آن استفاده میکند، همان شکلی است که «جمله جدید» نامیده میشود، شکلی از شعر منثور که عمدتا از جملههایی تشکیل شده که هیچ گذار روشنی ندارند. متنی که از موضوعی به موضوع دیگر حرکت میکند، گسست و شکافی پدید میآورد که با مشارکت خواننده و خوانش او میتوان حفرههای فرمی را پر کرد:بیشتر مردم دوست دارند همه چیز خوب باشداما برای به دست آوردن آن یک رویکرد برنامهای در نظر بگیرنفرتانگیز خواهد بود و هیچ کدام هرگز به تو نمیرسدشور از راه فروش گاراژ پر سر و صدا صاحب داروخانهدر این لحظه از شادی فریاد میزنددر یک توستر نقرهای، من آن را میخواهمحتی اگر کار نکند! دو کپسول آتشنشانی خراب شده استمیدونی وسط جمله بیرون رفتی تا نگاه کنیآنهایی که – کسانی کههدف یکباره میآیددر پایان طوری که فرد به عقب پرتاب شوددوباره به شعر تا «دوباره» را که شعر است اجرا کند درباره(از شعر خانهای که نام آن با حرکت تولید میشود)برای درک کار هجینیان، دریافت این نکته ضروری است که شعر او خوانشی مقاوم را پرورش میدهد و حتی به آن الزام دارد. کار او از نظر پیشبینیناپذیری، انحراف از قراردادها و خارج از کنترل بودن، جالب توجه است. هجینیان در مقاله «رد بسته شدن»، نظریهای درباره «متن باز» را توسعه میدهد که هم کار قبلی و هم کار متاخرش را تعریف میکند. او مینویسد: «یک متن باز به روی جهان و به ویژه برای خواننده باز است… دعوت به مشارکت میکند، اقتدار نویسنده بر خواننده را رد میکند و بنابراین، اقتدار ضمنی در سلسله مراتب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را مردود میشمرد. برای برانگیختن مشارکت خواننده، متن باز درگیر یک سری تکنیکهای بنیانفکن میشود که خواننده را در معرض احتمالات معناییای قرار میدهد که به متن میآورد.»پایبندی هجینیان به جنبش زبان و تکنیکهای آن در سراسر آثار او مشهود است. اولین مجموعه کتاب او، نوشتن کمکی به حافظه است (۱۹۷۸)، سیستمهای اعترافی حافظه و دشواریهای به تصویر کشیدن این سیستمها را بدون هموار کردن پرسشهایی که مطرح میکنند بررسی میکند. نمونهای از «متن باز» هجینیان، زندگینامه «زندگی من» است. این اثر، با توجه به روشهای جایگزین و چندگانه گفتن، از استناد به قراردادهای زبانی شفافی که معمولا در زندگینامهنویسی استفاده میکنند، خودداری میکند.هجینیان در سفری به لنینگراد (۱۹۹۱) با شاعران معاصر مختلفی ملاقات کرد که الهامبخش لنینگراد بودند. نتیجه، یک متن معمولی جنبش زبان است، حتی به صورت مشترک، همانطور که در جنبش رایج است. چهار شاعر در این مجموعه صداهای متناوب را تغییر میدهند و درباره راههای مختلفی بحث میکنند که جامعه «پساگلاسنوست» آنها را مجبور به رویارویی با سیاست کرده است. تعامل هجینیان با شاعران عمیقاً بر آثار او تأثیر گذاشته است. همکاری چندساله او با شاعر روسی «آرکادی دراگوموسچنکو» منجر به یک قطعه تئاتر، فیلمنامه و ترجمه شعر و همچنین به کتاب «اوکساتا» (۱۹۹۱) منجر شد، اثری که علاقه هجینیان را به فرم، نثر و خودافشایی زبان نشان میدهد. این اثر بر اساس شعر بلند الکساندر پوشکین، «یوجین اونگین» نوشته شده است.هجینیان که نویسندهای پرکار بود، از زمان اوکساتا، آثار متنوع و گستردهای ارائه کرد. شعر طولانی «اتوبیوگرافیک» او، زندگی من، دو بار تجدید چاپ و بهروز شده است. این اثر در ابتدا با ۳۸ قطعه ۳۸ سطری – به سن هجینیان در زمان انتشار اولیه – و بعد به صورت ۴۵ قطعه ۴۵ سطری منتشر شد. شعر بلند او «با خوشحالی» (۲۰۰۰) با استقبال زیادی روبهرو شد و در مجموعه مقالات او با عنوان «زبان تحقیق» (۲۰۰۲) گنجانده شد. این کتاب که از بین بیش از ۲۵ سال کار انتخاب شده است، نگاهی روشنگر از تأثیرات و مشغلههای هجینیان، به ویژه محوریت «گرترود استاین» در رشد او در جایگاه یک نویسنده و متفکر، ارائه میدهد.هیجینیان در این کتاب با گسترش چارچوب «مقاله شاعر» فراتر از مسائل فرم و سنت، و تبدیل آن به یک گفتوگوی فلسفی پایان باز، خواننده کتاب را به مشارکت دعوت میکند. علاقه مداوم هجینیان به مفاهیم «تجربی» در برخی از کارهای متاخر او، از جمله ساگا/سیرک (۲۰۰۹) مشهود است. هیجینیان در دو شعر بلند کتاب، یک اثر کوتاه از ژانر روایی میسازد و مرزهای ژانر را با هوشیاری بنیانفکن ناپدید میکند. امکانات موجود در آثار هجینیان و قابلیتهای عام و معرفتشناختی نوشتن، پایانناپذیر است. در کار این زندگی، هر کوتاه آمدن فاصلهای مفهومی پدید میآورد که مسیر جدیدی برای حرکت نوشتن باز میکند.از دهه ۱۹۷۰، زمانی که هجینیان شروع به نوشتن کرد، بسیاری از فنون و علایق زباننویسی از حاشیه به مرکز شعر آمریکایی منتقل شده است. هجینیان و شاعران زبان همکارش مانند «ران سیلیمن»، «چارلز برنستاین»، و «رائه آرمانتروت» در دانشگاه به عنوان استاد و نویسنده مدعو استخدام شدهاند، که موضع «مخالف» بسیاری از کارهای اولیه آنها را پیچیده کرده است. هجینیان در مصاحبهای درباره وضعیت شعر زبان گفته بود: «آنتولوژیهای شعر زبان، جاهطلبی آشکاری برای تعریف و تاریخی کردن فعالیتهاست. این کتابها برای مدت طولانی راهی هستند که مردم از طریق آن شعر زبان را درک میکنند و در معرض آن قرار میگیرند. این آنتولوژیها به نسل امروز اعلام میکنند: اینجاست، این تاریخ است، اکنون میتوانیم به کاری که انجام میدهیم ادامه دهیم. اما برای من، چالش بزرگ این است که به یاد بیاورم که این داستان کافی نیست، این تمام داستان نیست، این کتابها آن چیزی را که واقعاً بوده احساس نمیکنند – واقعا آن را نشان نمیدهند.»«خانهای که نام آن با حرکت تولید میشود» و «وهم دنبالنشده» ترجمهای از شعرهای هیجینیان است که خصلتهای شعری او را حتی در مرزهای زبانی دیگر، نشان میدهد:خانهای که نام آن با حرکت تولید میشودخانهای که نام آن با حرکت تولید میشودجایی است که مردم میروند (یکی که دنبال میکندبعدی را که برای خودش زمزمه میکند زن یا مرد زمزمه میکند برای خودشخطرناک برای همه) برای ماندن در یک طرح خانوادگیداستانهای آن مثل تیغهها میچرخندروی چرخی که میل صحبت کردن من با تو موج میزدسرنوشت و آرزواقبال و نیت، هر از گاهی هشورا میشوند بیشتر مردم دوست دارند همه چیز خوب باشداما برای به دست آوردن آن یک رویکرد برنامهای در نظر بگیرنفرتانگیز خواهد بود و هیچ کدام هرگز به تو نمیرسدشور از راه فروش گاراژ پر سر و صدا صاحب داروخانهدر این لحظه از شادی فریاد میزنددر یک توستر نقرهای، من آن را میخواهمحتی اگر کار نکند! دو کپسول آتشنشانی خراب شده استمیدونی وسط جمله بیرون رفتی تا نگاه کنیآنهایی که – کسانی کههدف یکباره میآیددر پایان طوری که فرد به عقب پرتاب شوددوباره به شعر تا «دوباره» را که شعر است اجرا کند دربارهیمن بالاخره یک کارت کتابخانه میگیرم و ۱۰۰ دلار احساس خستگی برای آن پرداخت نمیکنمفقط به اندازهای که در سطح دریا احساس خستگی میکنندمثلاً بعد از پنج ساعت پیادهروی، وَ همینطور بودوقتی تازه داشت روشن میشد – خاکستری تیرهکه هرگز روشن نشد من تو را آنقدر نمیشناسم که بشکنمدور از مکالماتم تا وارد شومروی مال تو وَ این توهمی که من اغلب میشناسم درست کنیکجا میروم یا با اطمینان به کجا میخواهم برومانگیزهای برای پیشبرد نثریا نسخهای یقینی از خودم که نمیدانمجایی که یکی میرود اما به هر حال میرود شاید سفربیهدف خواهد بود سرنوشت صرفاً بهانه خوبی برای تجربه استپرندگان در حال غوغا هستند، دود بلند میشوداز بریکتهای باربیکیو پاشیده شده با نفت سفید، تابستان استو اکنون، تحقیر شده (من خیلی سادهلوح هستشواهی اوقات)، برای گیر نکردن به لبه میز کار، پشت را به سمت راست بچرخانبعد به سمت چپ برای نیفتادن کاکتوسفریاد میزنم: «چیزهایی! چیزها! از سر راهم برو کنار!”من هرگز ظرفیت خود را برای عصبانی شدن از دست ندادهاممن احساس میکنمکه موجه است، حتی ضروری است، هرچند این را قبول دارمبعد از ساعت اول بداهههای من هیچ کمکی نمیکنداما حرکت میکند به سوی ترکیب
وهم دنبالنشدهفانوس دریایی بیفایده، وَ سطل در ساحل، بگونیاهای پارهشدهمثالها را فراموش کنید – موجودیت یا جزئیاتی در اطراف نیست که بیش از یک مثال نباشدواقعاً چه خندهدار است؟روزی روزگاری یک موش بود و یک کاکتوس و یک جفت لاستیک بسیار کوچک چکمههایی با سوراخ در کفی سمت چپ، وَ حالا که به گذشته فکر میکنم یاد آنجا میافتم بچهای سوار بر کشتی در دریاچهای پر از گل بود، و از میان آنها داستانی برای بافتن هست و احتمالا بیش از یکیموسیقی در «مانتل» تغییر میکند، نوازنده قرهنی گیج میشود، هشوامکننده از کار میافتدشکستگی سنگ مرمر، چوب خیس، جاده که به دوردست باریک میشود و بعد دور یک صخره میچرخدنوشتن آیا خوب و خالی است، آیا تحقیق، تجدید حیات، بازپس گرفتن است؟۸، ۹، ۱۰، ۱۱، منهای ۳۱، ۸یک غریبه یک مناسبت میسازددریای نقرهای کثیف، بزرگی تو کشتیهایی را حمل میکند که ظهر در علفها ایستادهاندببینید، من پلیس گرفتم – یا آنها مرا گرفتندخاطرهنویس، غشوین از هرج و مرج میگوید رویاهاغربت روشن استدر هوای سنگین، در پایین باد نامتعادل، بر فراز پلکانهای غبارآلود، زنان سلولهای داغ خود را حمل میکنند خیرخواهیهمه شگفتیها آیا کوچک هستند؟»
- جستجوی هوشمند یک شاعر توسط کودک ۱۱ ساله
- جهش تولید با همکاری مردم، ناقابل توجه مدیریت اقتصادی دولت
- وزیر ارشاد: ترجمه شعرهای فارسی به عربی، اولویت مطالبه رهبری
- کشف یک خانه باستانی از دوره عصر آهن
- از زبان هنر: نقاشی متفاوت دو هنرمند، الهام گرفته از نقش پدرانهی خود
- شناخت فهرستنویسی زیر نور چراغبرق خیابان
- تهرانگردی: پیچیدههای خیابانهایی که شما را به قلب تاریخ سفر میدهند!
- ساخت و پروژههای عمرانی تالار وحدت و برج آزادی به اتمام رسیدند
- جادوی زیبایی عکس های سیاه و سفید
- شبنشینی در میراث تاریخی و طبیعی اصفهان