پاسخ آزمایشی! – سازنده فیلم
در این متن، درباره دو مهربان و مهربانی آنها صحبت شده است. اولین فرد، مهری ودادیان بود که هر سال قراردادش را به خرید لباس برای بچه های یتیم میپرداخت، و دومین فرد، نعمتاله گرجی بود که هرسال مبلغی برای خرید مواد غذایی برای خانوادههای نیازمند میگذاشت. این دو نمونه نشان از این داشتند که حتی با تمام مشکلات و چالشها، همچنان برای کمک به دیگران تلاش میکنند.
همچنین در انتهای متن، به این پرسش پرداخته شده است که هنرمندانی که در حال حاضر از درآمد زیادی بهرهمند هستند، چه کارهایی برای کمک به افراد نیازمند انجام میدهند یا میتوانند انجام دهند. تاکید شده است که تمام این اعمال نیکو خردانه باید اصولاً به جامعه و حاشیهنشینان کمک کنند و نه تنها به استفاده شخصی.
داستان تلخ یک مادر جوان که پسر جسور ۱۰ سالهاش را به خاطر معلولیتش به قتل رساند، به عنوان یک هشدار و زنگ خطر برای جامعه آمده است، و این واقعیت نشان از بیتوجهی بسیار افراد نسبت به معضلات جامعه و نبود انسانیت شان دارد.
در نهایت، بیان شده که تلاش تمام افراد برای بهبود اوضاع جامعه و کمک به افراد نیازمند باید یک تفکر عمیق و پایدار باشد، و همه باید به رفع مشکلات جامعه فکر کنند و تلاش کنند، بدون اینکه نیازی به آزمایشگاه یا محیط خاصی باشد.
۲۰:۲۹یادداشت / جمشید پوراحمددیگر از منش و معرفت، غلامرضا تختی، محمدعلی فردین، سوسن، فروزان، مهدی میثاقیه و بسیاری دیگر نمیگویم… از مهری ودادیان میگویم؛ مستاجر بود و با دو فرزندی که به عنوان پدر و مادر در تعهدش بودند میگویم.مهری ودادیان در زندگیاش روزهای سختی را سپری کرد، اما با این وجود هر سال مبلغ یک قراردادش را در پایان سال به خرید لباس برای بچه های یتیم اختصاص میداد…نعمت اله گرجی؛ او هم مستاجر بود با هزار مشکل. گرجی هم در پایان هر سال مبلغ پنج هزارتومان برای چند خانواده واقع در مسگرآباد مواد غذایی می خرید. (دستمزد نعمت اله گرجی شش هزار تومان بود.)بسیار مایلم بدانم حال که هنرمندانی چون محمود پاکنیت، پژمان بازغی، رحیم نوروزی و مهران رجبی که خوشبختانه در حال حاضر از سهامداران سریالها و دیگر برنامههای تلویزیونی هستند، و همین طور پژمان جمشیدی که (علی برکت اله!) در هر فیلم و سریالی هست، در پایان هرسال برای انسانهایی که دچار رنج و درد ادواری هستند و هر روز بیشتر از دیروز سقط زندگی می کنند، چه کاری میکنند و چه خواهند کرد؟در خبرها خواندن که اوایل هفته گذشته یک مادر جوان خرمآبادی در اقدامی هولناک پسر ۱۰ سالهاش را که دارای معلولیت جسمی و ذهنی بود با خوراندن قرص خواب به قتل رساند!این اتفاق غیرقابل قبول و باور، یک زنگ خطر و یک هشدار است!این واقعیت تلخ و هزاران واقعیت دیگر نتیجه و فرایند تلقی آنانی است که فقط منابع ثروت کشور را برای خود میدانند و تنها به منافع خود فکر میکنند.از مرحوم دکتر مصدق پرسیدند؛فرق بین مدیر فاسد ایرانی و غربی در چیست؟!گفت؛ مانند توالت ایرانی و فرنگی است!پرسیدند منظورتان چیست ؟!گفت: چنانچه بخواهی توالت فرنگی را عوض کنی باید فقط چهار پیچ آنرا باز کنی، ولی اگر بخواهی توالت ایرانی را تغییر دهی باید کل توالت را بشکنی، کاشی، سرامیک های دور و بر آنرا هم خرد کنی و بوی گندی را تحمل، تا بتوانی آنرا تغییر دهی!شرایط مصیببار فعلی و این دریای فلاکت، حاصل کار و نتیجه اعمال خیانتبار تمام افرادی است که انسانیت را زیر پا گذاشتهاند. بدون شک این وضعیت، تبعات بسیار دارد.پایان سال است و لازم نیست برای گرفتن برگه آزمایش معرفت و انسانیت به آزمایشگاه برویم. این تنها آزمایشی است که نیازی به رفتن ندارد، باید ماند و اندیشه کرد، اندکی تفکر…
- هیجان انگیزی برای ادامه باقی نمانده!
- روزگار آدمهای اسقفتنده امروزی!
- لذت آخر سال و اندوه از راه رفتن با حکایت “ماهی تازه را هر زمانی بگیرید!”
- تجریش… تنها چند متر تا خط آسفالت!
- ماجراجویی عشق، دختری به نام پرویندخت یزدانیان و مادر مبارکش نگار پوراحمد
- نگار پوراحمد: جوانی که خاطراتش رشد نکرد!
- از گریه تا خنده: جادوی جذاب خواندن خبرها در پشت پرده های فیلمهای محبوب
- آغوش گرم و پرمحبت: احساسی دلنشین!
- گناه نابخشودنی من: داستان نگار پوراحمد
- نگار نازنین؛ تنهایی من با رفتن تو بیشتر شد